مقدمه
برای رسیدن به قله بایدازقدرت جذبه برخوردار بود.جذبه همه چیزاست وهیچ چیزنیست.تلاش وپشتکار ،ظاهر و نحوه راه رفتن ، تناسب اندام ، صدا وآرامش در رفتار و حرکات، خوش قیافه یا زیبا بودن اصلا لازم نیست.تنهاچیزی که نیازدارید جذبه است.
شما میتوانید تنها با تمرین بعضی از روش ها وتکنیک های بزقزازی ارتباط ، که امروزه توسط بانفوذ ترین وتاثیر گذار ترین افراد دنیا به کار میروند
بیاموزید که فردی خون گرم ، صمیمی، دوست داشتنی وباجذبه باشید.
توانایی شما برای اینکه فردی باجذبه وکاملا دوست داشتنی وخوش روباشید بیش از هر خوصوصیت دیگری درهای موفقیت را به رویتان خواهد گشود.بیشترمردم شما را دوست داشته و رفتار صمیمانه ای با شما خواهند داشت تمایل انها به دیدار شما بیشتر میشود، به صحبت های شما گوش میدهند ، درجمع شما حضور پیدا کرده و شما را به جمع خود دعوت میکنند
با اموختن حقایق ساده درباره ی جذبه وتمرین تکنیک های که درادامه به انهاخواهیم پرداخت، میتوانید تاثیر گذاری و بهره مندی ازتعاملات خود بادیگران را به طور چشم گیری افزایش دهید، ازخانواده خود شروع کنید وان رابه تمامی افرادی که ملاقات میکنید گسترش دهید.
جذبه چیست؟
وقتی جان اف.کندی لبخند میزندمیتوانست پرنده ای راازروی درخت به خود جذب کند.
تعریف جذبه راازکسی که انتظار نداشت تسلیم ان شود وشاید هم دربرابرتاثیراتش مقاومت کرده بشنوداودرلحضه بزخورد باافراد به چهره انها کاملا دقت میکرد اشتیاق وصمیمیت ازخود نشان میداد به نظر مرسید که شمارا واقعا دوست دارد وبزایش مهم نیست که شما اورا دوست دارید یا خیر میتوانم فقط حدس بزنم که چقدر از ان ژنتیکی و چه مقدار رشد یافته بود. تنها این رامیدانم که دران برخورد
کوتاه کاملا جذب کسی شده بودم که نه او را قبول داشتم ونه حتی انتظار داشتم که ازاوخوشم بیاید.
وقتی ازجذب سخن میگوییم درباره اداب غذا خوردن، ظاهر خوب یا شیک پوش بودن صحبت نمیکنیم بلکه روی سخن ما چیزی است که خیلی عمیق تر ازاین حرفاست.
جذبه واقعی چیزی فراتر ازظاهز محض است.توانایی وقابلیتی است که بعضی افراد برای ایجاد رابطه ای دوستانه تربرخوردارند که باعث میشود دیگران درحضور انها احساس بی نظیری داشته باشند.جذبه ازخصوصیت جالب توجهی برخوردار است که پاسخ ما به ان شدید مبتنی براحساس و تقریبا غریزی است.
طبیعت یا تربیت؟
شاید گاهی به خودتان بگویید توباید باجذبه زاده میشدی یا حالا که غیرازاین است ادم خوش شانسی نیستی ماهم این عقیده راقبول داشتیم اما درتمام سال هایی که تحقیق وازمایش کرده ایم وهنر ومهارت ارتباط رودررو را اموزش داده ایم دلایل ومدارکی به دست اورده ایم که خلاف این راثابت میکند. دراین شکی نیست که بعضی افراد به طورطبیعی باجذبه هستن وبه تبع ان از یک مزیت نسبت به دیگران برخوردارند. اما جذبه
ترکیب اسرارامیزی که فقط درژن های مایافت شود نیست&جذبه نتیجه استفاده ازمهارت های ویژه ای است که بسیاری از ما چیزکمی درباره انها میدانیم یااصلا چیزی نمیدانیم.این به ان معناست که جذبه اکتسابی است.
جذبه دررفتار
جذبه خصیصه ای است که نیروی مقاومت ناپذیزی برای خشنود ساختن وجذب دیگران به کارمیبرد ،ران اردن این داستان را اززندگی شخصی خود به عنوان گواهی برقدرت جذبه نقل میکند.درسال های دهه70بودکه به قدرت جذبه اعتقاد راسخی پیداکردم.یکی ازدوستان مادر لوس انجلس تافنی من وهمسرم نیکی را به مهمانی ایوان بروید وهمسرش ماریان دعوت کرد.انهابه تازگی ازافریقای جنوبی به اینجا امده بودند.ایوان یک ابلیس خوش قیافه&بازیگروهمچنین یک دوست خوب است.من اورا اززمان بازی درتاتردرافریقای جنوبی میشناسم مابعدازظهرهمان روز یعنی شنبه به مهمانی رفتیم وبه جمعیتی که درباغ بودندملحق شدیم.مردم وابسته ایوان وماریان دراطراف بوفه میچرخیدند.من وهمسرم به گرمی به همه سلام کردیم وسپس ماچهارنفربه طرف میزهای مدعوین بوفه رفتیم.نزدیک غروب بود که دیدم نیکی وایوان باهم صحبت میکنندوهمسرعزیزم که معمولاادم معقولی است ظاهرامجذوب اوشده بود.باخودفکرکردم اخراین چه افتضاحی است؟ اومثل یک دختربچه رفتارمیکند.دران لحظه ازحسادت خونم به جوش امد و باعجله به طرف انها رفتم.
قدرت جذاب بودن
کمی بعدبه نیکی گفتم چه چیز جذابی درایوان تورا انطورهیپنوتیزم کرده بود.اولحظه ای فکرکردوگفت درایوان وقتی باکسی صحبت میکند گویی درپیله اوقرار دارد از نظراو کسی جزان فرددرجهان وجودندارد.وقتی به حرفهایش گوش میدهد طوری رفتارمیکندکه گویی هرکلمه ای که به زبان میاوردمهم است وبه توجه کامل اونیازدارد.
وقتی به حرفهای اوفکرکردم فهمیدم کاملل حق با اوست.ازوقتی که ایوان رامیشناسم همین خصوصیت رابا هرکسی که صحبت میکندنشان داده است اودائما ازخودجذبهساطح میکند.به همین دلیل مردی خوش مشرب و مورد پسند زنان ومردان زیادی است. علاقه مادام العمر به این قوانین ساده منجرمیشود. بیش از 20سال است ازاین ماجرا میگذرد ولی انگار همین دیروز بود. همانطورکه همسرعزیزم یاد اوری میکند ، اولین علاقه مفرط من به جذبه ازهمان زمان اغاز شد. علاقه من شدت گرفت من شروع کردم به مطالعه و شناخت رفتارهایی که تمام افراد با جذبه به کارمیبرند. ازتعداد زیادی از این افراد پرسیدم که چه احساسی درباره تاثیرخودبردیگران دارند. یکی ازچیزهای جالبی که کشف کردم این بود که افراد باجذبه از لذت بخشیدن به دیگران لذت زیادی میبرند.
انچه جذبه میتواند انجام دهد جذبه گیراست درست مثل گلبرگهای گل که دربرابرگرماونورخورشیدبازمیشوند
ازخودرهاومسحورمیشویو.جذبه مثل یک اهنربای بزرگ مارابه سوی منبع مغناطیسی خود میکشاند افراباجذبه معمولاخوب گوش میدهند واغلب شانس های بیشتری نصیبشان میشود.فرصتهایی به انها داده میشود که شاید دیگران هرگزچنین فرصتهایی رابه دست نیاورده اند.این افراد ممکن است به خاطرکارهایی بخشیده شوند که دیگران به خاطرشان به داراویخته میشوند.چیزهایی به انها گفته میشوندکه دیگران هرگز انهارا نشنیده باشند.مردم ازانها عذرمیخواهندازسرراهشان کنارمیروند وهمیشه به خاطرشک و تردیدی که دارند به انها سود می رسانند.
تصور کنید که فردی با حالتی شدیدا گیرا و با نفوذ به سمتتان می اید دراین موقع شما مورد تجاهم جذبه ان شخص قرار گرفته اید.
احساس ارزشمند بودن
حتما تابه حال باافرادی ملاقت کرده اید که قادر بودند شما را باجذبه خود مجذوب کنند.به نظر میرسید که ان ها شمارا واقعا دوست دارند&برای نظر شماارزش قاعلن تمام توجهشان رابه شما ونه هیچ کس دیگر اختصاص داده اند وقتی درکنارشما بودند بدون توجه به اینکه فرد دیگری ان اطراف است هیچ کس جز شما برایشان وجود نداشت انها چنان رفتار کرده اند که شما احساس میکنید جذاب ترین ومهم ترین شخص هستید که تا به حال ملاقات کرده اند برای اینکه از مصاحبت با انها لذت ببرید قضاوت وانتقاد درباره ی انها را کاملا به تعویق انداخته اید ایا به خاطر دارید که چه احساس شگفت انگیزی داشتید ؟شرط میبندم که احساس ارزشمند بودن میکردید.
چگونه دیگران راجذب کنید؟
مردم اهمیت نمیدهند که چقدر میدانید تازمانی که بدانند چقدراهمییت میدهیدروانشناسان میگویند هسته شخصییت اعتماد به نفس است این اصطلاح به بیان ساده تر وبهتری تعریف شده است(چقدرخودرادوست دارید؟)اعتماد به نفس به این معنی است که شما احساس کنید که چقدر مهم وارزشمند هستید.
انسان ها شدیدا احساساتی هستند وازروی احساسات تصمیماتی میگیرند وشپش انهارا بامنتق توجیه میکنند مردم به شدت تحت تاثیر محیط احساس خود وبه ویژه رفتار افراد دیگر نسبت به خود هستند شما ازکودکی شرطی شده اید که دربرابر عمل وعکس العمل های والدینتان نسبت به خود بسیار حساس وزود رنج باشید. پویای این مشاجره های زود هنگام اغلب پایه ارتباطات شمارا بادیگران درزندگی پی ریزی میکنند.
وقتی کاری را برای دیگران انجام میدهید معمولا یا اعتماد به نفس (احساس درونی مثبت بودن) شما تقویت میشود یا از تحقیر شدن شما توسط دیگران ویا شرایط دیگر جلوگیری میکند.
راز جذبه انسان به طور ذاتی شدیدا نیاز دارد که او را ارزش مند بدانند بنابراین راز جذبه ساده است. کاری کنید که دیگران احساس مهم بودن کنند
.
پنج راه برای جذاب بودن
1)پذیرش 2)تقدیر 3)تایید 4)تحسین 5)توجه
1)پذیرش:
بزرگترین هدیه ای که میتوانید به افراد دیگر بدهیدنگرش(توجه مثبت وبی قیدوشرط)است.یعنی انهارا به طورکامل وبی حد میپذیرد.هرگز از انها انتقادوعیب جویی نمیکنید.همه چیزشان را قبول میکنید.چنان گویی انها معجزه طبیعت هستند.این نقطه شروع جذاب بودن است.لبخند بزنید.وقتی به افرادی که شما را نگاه میکنند با خوشحالی لبخند می زنید اعتماد به نفس انها خود به خود افزایش مییابد. ان احساس خوشایندی درباره خودپیدا میکنند.انها احساس میکنند افراد مهم و ارزشمندی هستند و شخصی که این احساس را به انها القا
میکند دوست دارند.انها شما را فردبا جذبه ای مییابند حتی قبل از اینکه چیزی بگویید.
2)تقدیر:
هرگاه ازدیگران به خاطرکاری که چه کوچک وچه بزرگ انجام داده اند تقدیرکنید اعتمادبه نفسشان بالامیرود. انها احساس میکنند ارزشمندتر و
مهمتر هستند. احساس قابلیت و توانایی بیشتری میکنند.
3)تایید:
گفته میشود که بچه ها برای ان گریه میکنندومردها برای ان میمیرند.همه انسانها درطول زندگی نیاز شدید و ناخوداگاهی به تایید رفتارها وموفقیت هایشان دارند. تاییدهرمیزانی که باشد انسان را راضی نمیکند.این نیازمانند نیازبه غذاواستراحت مداوم است.افرادی که پیوسته به دنبال فرصتهایی برای تایید دیگران هستند به هرجایی که پا میگذارند مورد استقبال قرارمیگیرند.
شایدبهترین تعریف برای تایید(ستایش)است.هرگاه اراد را به خاطرکاری که انجام داده اند ستایش کنید اعتماد به نفسشان افزایش میابد.
4)تحسین:
بنا به گفته ابراهام لینکن(همه تحسین را دوست دارند)وقتی ویژگی دارایی وموفقیت افراد را صاذقانه وخالصانه میکنید انها احساس بهتری به
خودپیدامیکنن. همیشه درفرد دنبال چیزی بگردید که از ان تعریف کنید این فرد شما را فرد با جذبه ای خواهد یافت.
5)توجه:
این خصوصیت بهترین خصوصیت شماست.وقتی به افراد کاملا توجه کنید انها احساس می کنند که ارزشمند ومهم هستند.
جادوی گوش کردن
توجه مجذوبانه بالاترین شکل تعلق است. توانایی شما برای خوب گوش دادن دریک گفتگو اچتماعی یا تجاری میتواند به اندازه هرمهارت دیگری به پیشرفت شما کمک کند. یکی ازمهمترین ویژگی های یک رهبر توانایی او درجمع اوری اطلعات از طریق پرسیدن و گوش دادان دقیق به گفته های افراد است
.
چهارراه حل کلیدی برای گوش کردن واقعی اگربرانها مسلط شوید نسبت جذبه شما به سرعت وبلافاصله افزایش میابد
1)بادقت گوش کردن:
بدون اینکه حرف دیگری را قطع کنید بادفت وباسکوت کامل گوش کنید چنانکه
گویی هیچ چیزدر دنیا ودران لحضه برای شما مهم تراز حرف هایی نیست که ان
شخص میگویید
اگر کسی میخواهد باشما صحبت کند به خصوص درمنزل بلافاصله تمام کارهای
دیگرتان را متوقف کنید وهم توجه تان رابه اوجلب کنید.تلوزیون راخاموش
کنید کتاب یا روزنامه را ببندید وتوجه خود را قاطعانه برانچه شخص دیگری
میگوید متمرکز کنید . این رفتار بلافاصله ازسوی شخص مقابل دریافت شده
ومورد تقدیر قرار میگیرد وقدرت عاطفی بسیار زیادی درطی گفتگو به شما
خواهد بخشید.
2)مکث قبل ازپاسخ دادن:
به محض اینکه فرد مقابل نفس تازه کند وسط حرفش نپرید بلکه 3تا5ثانیه مکث
کنید اجازه دهید سکوت برقرار شود.وقتی مکث میکنید 3چیز اتفاق میافتد اول
اینکه وقتی فرد مقابل بخواهد برای سازمان دهی مجدد افکارش اندکی مکث کند
شما ازقطع کردن سخن او اجتناب میکنید دوم اینکه بامکث کردن به شخص خواهید
گفت که سخنانش مهم است وشما بادقت به ان توجه میکنید این امر ارزش فردی
گوینده راتقویت میکند 3اینکه نه تنها صحبت های شخص بلکه منظور اودرسطح
عمیق تر ذهن به واقع شنیده ودرک میکنید.
3)پرسش جهت توضیح:
هرگز وانمود نکنید که منظور شخص را ازانچه که گفت دقیقا میدانید بلکه
باپرسیدن این سوال منظورت چیست؟ به اوکمک کنید تاتوضیح بیشتری دهد.
یکی ازمهم ترین قوانین ارتباط این است که شخصی که سوال میکند اوضاح رانیز
کنترل میکند شخصی که به سوالات پاسخ میدهد تحت کنترل کسی است که سوال
هارا میپرسد.وقتی شخص درپاسخ به سوالی شروع به صحبت میکند کاملا صددرصد
ازتمرکز ودقتش روی چیزی است که میگوید اونمیتواند به چیز دیگری فکر کند.
ترفندی که برای جذب کردن کسی بااین روش باید به کارببندید این است که
پرسش های فکورانه ای مطرح کنید.
4)همان سخن رابه شخص بازگردانید:انرا باواژه های خود بازگو کنید:
گواهی براینکه واقعا گوش میکنیدنه اینکه خودرابه گوش کردن تظاهری که
امروزه بسیارمندوال است مشغول کنید هرگاه فرد صحبتش راتمام میکند مکث
کنید وچیزی مثل این بگویید پس فقط این کار راکردید؟
علامت اول : تماس چشمی
(یک مثقال مکامه دونفره به یک من صحبت یک نفره می ارزد)
چگونه متوجه میشوید که فرد مقابل به صحبت های شما گوش میدهد؟اولین ومهم
ترین علامت تماس چشمی است اگرکسی به شما نگاه نمیکند ان فرد به حرف های
شما گوش نمیدهد.چندبار باخودفکرکرده اید یا شایدگفته اید مخصوصا به
فرزندانتان(وقتی باتوحرف میزنم به من نگاه کن) ایا میدانید چقدر عذاب اور
است وقتی بافردی صحبت میکنید واوبه شما نگاه نمیکند و چقدر احساس راحتی
میکنید وقتی به شما نگاه میکند.
به گوینده مستقیم نگاه کنید
تماس چشمی مستقیم برقرار کنید این روش اساسی به افراد نشان خواهد دادکه
به انها گوش میدهید.هرچه بیشتر تماس چشمی داشته باشید به نظر میرسد که
بیشتر درگیر صحبت های فرد مقابل هستید.
علامت دوم : حرکت دادن چشم
(علت انکه دوگوش دارید ویک دهان این است که بیشتر گوش دهیم وکم ترصحبت کنیم)
برای تماس چشمی برتر درهنگام گوش کردن به مهارت دیگری نیاز دارید تابه
طبیعی بودن ان بیافزایید.همچنین کمک میکند تااحتمال به وجود امدن ترس
ناشی ازتماس چشمی عمیق زبین برود علاوه براین از عمق ارتباط شما باشخص
ودرگیر شدن شما باصحبت های اوحکایت میکند این مهارت حرکت چشم نامیده
میشود.
حرکت چشم چیست ؟ حرکت چشم عبارتست از عمل ساده تغییر جهت نگاه خود از یک
چشم فرد به چشم دیگرش وقتی حرف های او را گوش میدهید . اگر میخواهید حرکت
چشم را در عمل ببینید ، دفعه بعد که تلویزیون را تماشا می کنید با دیدن
صحنه عاشقانه ای که در آن دختر جوانی به چشم های مرد جوانی نگاه میکند ،
صدای تلویزیون را کم کنید . وقتی دختر به چشم های او خیره میشود نگاه
کنید که چطور چشم های دختر از یک چشم مرد به چشم دیگر او حرکت میکند مرد
هم همینطور عمل میکند . دختر حتی یک مثلث حرکتی بین چشمها و لبهای او
ایجاد خواهد کرد که باعث میشود تماس چشمی بسیار صمیمی بینشان ایجاد شود.
حرکت متقابل چشمهایشان به آن دو میگوید که چقدر ذهن و احساس آن ها کاملا
و فعالانه متوجه یکدیگر است
.
گوش کردن واقعی در مقابل گوش کردن ظاهری
شاید شما عکس این توجه کامل را تجربه کرده باشید . فردی به شما نگاه کرده و به احتمال قوی تماس چشمی صد در صدی برقرار میکند ، ولی شما میدانید "چراغها روشن هستند اما کسی در خانه نیست . " فرد مقابل در گیر گوش کردن ظاهری است . او به شما گوش نمیدهد : چشمانش نگاه براق و خیره ای داشته و بلا فاصله بدترین سوء ظن را در شما ایجاد میکند او واقعا نه به شما و نه به آنچه که میگویید علاقه دارد.
نتیجه آنکه خیره جه چیزی است؟ این نگاه فاقد فعالیت چشمی است . این چشمها به نظر میرسد در یک چیز قفل شده و فقط به شما دوخته شده اند . هر چه بیشتر آنجا بنشینید احساس ناراحتی و حتی عصبانیت بیشتری میکنید.
چشمهایتان را تکان دهید
اگر میخواهید مردم متوجه شوند که گوش میکنید ، باید چشمهایتان را تکان دهید درست مثل زمانی که به تلویزیون نگاه میکنید . هر چقدر فعالیت چشم بیشتر باشد به نظر خواهد رسید که بیشتر درگیر شده اید وهر چه فعالیت چشمی کمتر باشد به همان نسبت درگیری کمتر است.
علامت سوم : کج کردن سر
اعتماد به نفس در گفتگو سودمند تر از هوش و ذکاوت است . حرکاتی که با بدن و سر خود ایجاد میکنید، تاثیر بیش از حدی بر افراد دیگر میگذارد.
چطور کنجکاوانه نگاه کنید اگر موقع گوش دادن به حرف کسی سرتان را گا ه و بی گاه کمی به یک طرف کج کنید ، باعث می شود که نگاهتان عمیق تری به گوینده نگاه میکنید . اگر هنگام گوش دادن به صحبتی که از نظر گوینده مهم است این تکنیک را به کار ببرید ، خیلی دقیق و با توجه به نظر میرسید . او این حرکت کوچک را حمل برجذابیت بی انداره شما میداند.
علامت چهارم : تکان دادن سر
شادترین گفت و گو زمانی است که در آن نه رقابت و نه خودبینی بلکه تبادل آرام و بی صدای احساسات طرفین اتفاق افتد . تکان دادن سر یکی دیگر ازتکنیکهای موثر هنگام گوش دادن به صحبتهای دیگران و با جذبه نمودن در نظرآنهاست . بعضی افراد به طور غیر ارادی تمایل دارند سرشان را تکان نمیدهند
. اگر به عکس العملهای افراد هنگام گوش دادن به صحبت کسی نگاه کنید ، خواهید دید که تکانهای سر چقدر میتوانند با ارزش باشند . در صورت نبوداین تکانهای سر ، جذابیت و انرژی شنونده به طور چشمگیری کاهش می یابند.
قدرت گوش کردن صبورانه
مردم همیشه دوست دارند از نصیحتی پیروی کنند که موافق با خواسته های خودشان باشد.
قبل ازینکه دست از گوش کردن بکشید و شروع به صحبت کنید همیشه قدری تأمل کنید و ببینید که وضعیت فرد یا افرادی که با آنها صحبت میکنید ، چگونه است ، مهم نیست که چقدر ایده یا فکر به ذهنتان است ، هنوز وقت گوش کردن است . صبور باشید . فرصت دهید که عصبانیت آنها فروکش کند . وقتی آماده شوند ، نظر شما را میپرسند و اگر دنبال پاسخ باشند ،سؤال میکنند . گاهی اوقات احساسات فرد و منطق شنونده مثل روغن و آب هستند ،به سختی با هم مخلوط میشوند.
سریع لبخند بزنید و سریع بخندید
هیچ چیز نمیتواند در برابر هجوم خنده مقاومت کند. شکی نیست که لبخند زدن و خندیدن شاخص مهمی هستند که نشان میدهند چقدر از
بودن در کنار کسی لذت میبرید . زمانی که موقعیت و موضوع مناسب است همیشه برای لبخند زدن واقعی ماهیچه های اطراف دهان و چشم بکار میگیرد وقتی لبخند میزنید ، مطمئن شوید که تمام صورت خود را به لبخند وا میدارید. اجازه دهید لبخند به چشمتان نفوذ کند . منظورم این نست که به هر چیزی که گفته میشود نیشخند بزنید ، یا به هر لطیفه و شوخی معمولی بخندید ، زیرا به حد افراط رساندن آن ممکن است به سوء ظن دامن بزند که تصنعی میخندید ، یا علنا سعی دارید پیاز داغش را زیاد کنید . یادتان باشد لبخند هایی که به نظر واقعی میرسند ناگهان قطع نمیشوند . لبخند های واقعی باید چند لحظه طول بکشند ؛ لبخندی که ادامه پیدا نکند واقعا لبخند نیست.
سریع تحسین کنید
ارزش تحسین ، مثل طلا و الماس ، فقط مدیون کمیابی اش است. همه ی ما از تأیید شدن لذت میبریم ، به خصوص اگر کاری انجام داده ایم که فکر میکنیم ارزشش را دارد. وقتی افراد درباره چیزهاییصحبت میکنند که به نظر میرسد مایه افتخار آنهاست ، با استفاده از یک راه ساده میتوانید بر شدت لذتشان بیفزایید.
سریعا ، عقل ، بلندنظری ،درایت ،تیزهوشی ، زیرکی ، یا هر صفت شایسته او را تحسین کنید . مطمئن باشید که آنها تحسین را نشانه دیگری از جذبه شما تلقی خواهند کرد.
تایید و تحسین برای همه ی ما اهمیت حیاتی دارد . این دو سوخت کوره انگیز هست . اکثر ما بدون تایید و تحسین خیلی کمتر از حد توان خود کارایی داریم . تحقیقات نشان میدهند که بیشتر کارمندان نسبت به تحسین عکس العمل رضایت بخش تری دارن تا ترفیع.
لحظه ی شادی فرزند ، همسر ، دوست یا همکار خود را بخاطر تحسین ، تایید یا تقدیر از آنها به یاد می آورید ؟
به خاطر می آورید که خودتان در این موقعیت چه احساسی داشتید ؟
استفاده از اصل « طوری رفتار کنید که گویی»بهترین راه رای به وجود آوردن یک احساس ، اگر فاقد آن هستید ، این است که
هر موقعیتی که آن احساس مطلوب است طوری رفتار کنید که گویی قبلا آن راداشته و بزودی خواهید داشت . رفتارها باعث برانگیخته شدن احساسات میشوند
.
اصل طوری « رفتار کنید که گویی » میگوید اگر طوری رفتار کنید که گویی قبلا احساس خاصی را تجربه کرده اید ، رفتارهای شما بزودی احساسات متناسب با آنها را بوجود خواهند آورد.
وقتی با کسی ملاقات میکنید ، طوری رفتار میکنید که گویی فرد مقابل مثل یک ستاره سینما یا برنده جایزه نوبل رفتار کنید.
صحبتهای او را با توجه کامل گوش دهید ، به جلو متمایل شده و به دهان او چشم بدوزید . سر تکان دهید ، لبخند بزنید و با اصوات و الفاظ تاییدی مدام او را تایید کنید . تاثیر آن برق آسا خواهد بود.
خیلی اوقات ، با استفاده از تکنیکهای دقیق گوش کردن قادر خواهید بود، به افکار و نظرات فرد مقابل پی ببرید که ممکن است شما را شگفت زده کند . در واقع خود را در یک چشم بر هم زدن شدیدا علاقه مند به فرد مقابل و او را فردی با جذبه و صحبتهایش را هوشمندانه و لذت بخش خواهید یافت
. برچسب : نویسنده : كيومرث توكل life-success بازدید : 109
نگاه کردن به طرفین صورت
گفتار ، آینه روح است ؛ پس زمانی که فردی صحبت میکند خودش است . وقتی
صحبت میکنید به طرفین صورت شنونده نگاه کنید ، این تکنیک ارتباط قدرتمندی
به حساب می آید . این تکنیک نگاه موقت به یک طرف یا طرف دیگر صورت شنونده
است ، به نحوی که توجه خود را لحظه ای از چشمهای فرد به یک طرف صورت او
تغییر میدهید.
نگاه کردن به طرفین صورت باید موقتا و به طور متناوب انجام شود . هرگز به
بالای سر شنونده نگاه نکنید ، چون با این کار او احساس میکند چیزی یا کسی
حواس شما را پرت کرده است . یا با نگاههای مکرر به زیر چشمهای شنونده او
گمان میکند ممکن است روی صورتش غذا یا روی لباسش آبگوشت ریخته باشد.
نگاه کردن به طرفین صورت به این معنا نیست که میتوانید به اشیاء یا افراد
دیگر نگاه کنید؛ بلکه شنونده را از نگاههای خیلی جدی شما نجات میدهد.
این نگاهها در گفت و گوی دو نفره ضروری هستند.
هنر آهسته صحبت کردن
قبل از اینکه صحبت کنید فکر کنید ، کلمات را ناقص تلفظ نکنید و با عجله
به زبان نیاورید بلکه منظم و به طور واضح آنها را بیان کنید . بسیاری از
افراد به علت هیجانزدگی یا اضطراب خیلی تند حرف میزنند و خیلی کم گوش
میکنند . افرادی که خیلی تند صحبت میکنند ، میتوانند اشخاص ناراحت کننده
و آزار دهنده ای باشند.
آیا تا بحال فقط به این خاطر که فرصت کافی نداشتید تا متوجه گفته های
گزارشگر رادیو شوید ، در یک ترافیک سنگین گیر نکرده اید ؟ نزدیک کدام
تقاطع تصادف شده ود و مسیر جایگزین کدام بود ؟ چه میشد اگر این گزارشگرها
اینقدر تند صحبت نمیکردند ؟ آنها حرفه ای هستند . آیا نمیدانند تحلیلاین
همه اطلاعات با این سرعت مشکل است ؟ اگر آنها کمی آهسته صحبت میکردند ،
فرصت کافی داشتید تا کوقعیت را درک کرده و برای انتخاب مسیر دیگری تصمیم
بگیرید . تند صحبت کردن باعث میشود که گوینده بی ملاحظه و خود محور بنظر
برسد ، که این بر میزان صادق بودن و روراست بودن او تاثیر میگذارد . به
نظر میرسد این افراد فقط به چیزی که خود باید بگویند ، علاقه دارند . تند
صحبت کردن روشی است که مطمینا هر فرصتی را برای جذب کردن از بین میبرد.
بهترین راه حل برای بهتر صحبت کردن استفاده از تکنیک کم کردن سرعت و نحوه
استفاده از سکوت در گفت و گو میباشد.
مهم است که آهسته تر صحبت کردن را به طور ییوسته تکرار کنید . بعد از
مدتی ، با سرعت جدیدی که برای صحبت کردن بر میگزینید . منطقه آسایش جدیدی
را ایجاد خواهید کرد . بدین ترتیب هنگامی که سریع صحبت میکنید احساس
ناراحتی میکنید ، چون سرعت آهسته تر جدید برایشان راحت و راحت تر میشود.
مهم این است که به زودی متوجه خواهید شد برای شنوندگان هم خیلی راحت تر
است.
تاثیر سکوت
کسی که سکوت شما را درک نکند ، احتمالا نمیتواند گفته های شما را درک کند.
مکث کردن به فرد فرصت میدهد فکر کند و بر مفهوم کنترل داشته باشد و به
شنونده هم فرصت میدهد با آنچه گفته میشود ارتباط برقرار کند . اگر هنگام
انتقال پیام خود به مدت یک یا دو ثانیه در وقفه های گوناگون مکث کنید ،
به راحتی میتوانید یک گوینده خوب شوید . در طول این سکوتهاست که شنونده
ها فرصت دارند درباره چیزهایی که میگویند فکر کنند . آنها میتوانند چیزی
را که درباره ی آنه صحبت میکنید ، در ذهن خود مجسم کنند . آنها فرصت
دارند که منظور شما را سبک و سنگین کنند ، با احساسات شما ارتباط برقرار
کرد و به آنها پاسخ بدهند.
علاوه بر این ، مکث ها به شنونده ها اجازه میدهند که گفت و گویی درونی با
شما داشته باشند . در واقع آنها افکار درونی خود را در سرشان میپرورانند
. آیا به عنوان یک شنونده اغلب در سر خود چیز هایی مثل «موافق نیستم » یا
« چه فکر خوبی » یا « درباره اش چیزهایی خوانده ام » و غیره نگفته اید ؟
هر چه بیشتر افکار درونی شنونده های خود را درک کنید ، ارتباط شما با
آنها قوی تر میشود.
یک راز مهم درباره ی خوب صحبت کردن : امکان ندارد با سکوت دچار اشتباه
شوید ، حتی اگر همیشه وقت مناسبی را برای سکوت انتخاب نکنید . باز شنونده
متوجه تفاوت نمیشود ؛ هیچ کس نمیگوید : « یک دقیقه صبر کن ، موقع مناسبی
مکث نکردی» .
پر کننده های زیاد از حد، جذبه را از بین میبرند
شخص ضعیف برای جلب توجه دیگران خیلی تند صحبت میکند و حرکت های سریعی
دارد . شخص قدرتمند حرکات آهسته دارد و آهسته صحبت میکند ؛ آنها نیازی به
جلب توجه شما ندارند چون قبلا اینکار را انجام داده اند.
گوینده های بی تجربه ، بدون آمادگی قبلی ، یا عصبی اغلب جمله های خود را
با صداهایی مثل « آ ، اوم ، آه و اِ » پر میکنند . این اصوات پر کننده
نامیده میشوند . پرکننده ها راهی برای ایجاد وقفه هستند و به سخنران فرصت
میدهد کمی فکر کند . زمانی که به دنبال افکار و کلمات درست میگردیم سعی
میکنیم از این پر کننده ها برای حفظ توجه شنونده استفاده کنیم . پرکننده
ها میگویند ، «دست از گوش کردن بر ندارید ، هنوز حرفم تمام نشده ، الان
ادامه میدهم. »
شنیدن اصوات « اوم » و « اِ » در یک گفتگو میتواند به شدت آزار دهنده
باشد . شاید بی حوصله شوید یا با خود بگویید : « به خاطر خدا ، تمامش کن
! » . مگر اینکه تمایل خاصی به شنیدن این صداهای عجیب و غریب و نامفهوم
داشته باشید ، وگرنه از آنها فرار میکنید . هیچ کس دوست ندارد این صداها
را بشنود ؛ پر کننده ها جذبه شکن هستند.
افراد را با صدای خود جذب کنید
هر کس ممکن است صادقانه صحبت کند ؛اما افراد کمی قادرند منظم ، عاقلانه و
با قدرت صحبت کنند . درجه صدا تاثیر عمیقی بر حالت و قابلیت پزیرش فردی
دارد که با او صحبت میکنید . تن صدا به تنهایی مسئول انتقال 38 درصد
پیغام شماست . ترجیح میدهید به صحبت چه کسی گوش کنید ؟ کسی که با صدای
بلند و جیغ مانند گوشتان را کر میکند و آرزو میکنید ای کاش جای دیگری
بودید ، یا کسی که قادر است شما را چنان با صدای گرم و پر طنین خود جذب
کند که احساس کنید در یک پتوی کشمیری پیچیده شده اید ؟ شکی نیست که پتوی
کشمیر همیشه برنده است . نظرتان درباره ی صداهای یکنواخت و خسته کننده
چیست ؟ ما به آنها صداهای « ملال آور » میگوییم . این صداها قطعا توجه و
قابلیت پذیرش شنونده را کاهش میدهد . شما باید مثل قصه گوها از صدای خود
استفاده کنید ،طوری به آن جان و رنگ ببخشید که هر آنچه درباره ی آن صحبت
میکنید - حتی اگر درباره ی هوا یا بورس سهام باشد –جالب به نظر برسد.
تصمیم بگیرید یک قصه گو باشید تا یک ماشین ضبط سخنگو.
صدای خود را پایین آورید
وقتی میخواهید هنگام صحبت کردن صمیمی ، دوستانه ، با محبت ، تایید کننده
، خودمانی ، یا خونگرم به نظر برسید ، درجه ی صدای خود را هنگام استفاده
از صداهای بم تر پایین نگه دارید . همچنین وقتی میخواهید با فرد مقابل
بحث کنید ، یا نشان دهید که علاقه مند یا دقیق هستید ، باید صدای خود را
پاین تر از حد متوسط نگه دارید . گذشته از این ، به خود یاد آوری کنید که
سرعتتان را کم کنید . وقتی خیلی تند صحبت میکنید نمیتوانید خیلی صمیمی ،
دوستانه ، با محبت ، یا با ملاحظه به نظر بیایید . خیلی از ما تمایل
داریم وقتی میخواهیم عواطف خود را عمیق تر ابراز کنیم به طور طبیعی آرام
تر صحبت کنیم . امتحان کنید ؛ سریع بگویید : «من عمیقا نگرانت هستم ؛ تو
برای من خیلی مهم هستی. » .
حال ، همین جمله را آهسته تر بگویید . در این حالت خیلی صادقانه و واقعی
به نظر میرسید.
سرعت بگیرید:
از طرف دیگر ، اگر صدایتان یکنواخت است ، خود را از منطقه آسایش بیرون
آورده و برای اینکه مهیج و پر انرژی به نظر بیاید ،سرعت صحبت خود را
افزایش دهید. از درجات بالاتر صدای خود ، اما نه خیلی بلند استفاده کنید.
سرعت و تن صدای خود را بر اساس آنچه میخواهید بگویید و حالتی که میخواهید
ایجاد کنید ، برگزینید و تغییر دهید و تغییر دهید. صداهای بم تر نشان
دهنده بزرگی و نیرومندی و صداهای زیرتر نشان دهنده کوچکی و ضعیف بودن
است. افراد پرقدرت عمدا آهسته تر و با تن های پایین تر صحبت میکنند.
خوش صحبت و با جذبه باشید
شبی سر آرتور کونان دویل را برای اعطای جایزه ی به عنوان فردی خوش صحبت
به مهمانی شام دعوت کردند ، اما او به یکباره مهمانی را ترک کرد. همراهش
از او پرسید : «همه حرف ها را گفتید ؟» کونان پاسخ داد : «دقیقا!»
نسبت جذبه کاملا توسط شیوه نگاه کردن ، گوش کردن ، و صحبت کردن شما با
افراد دیگر تعیین میشود. اما خصوصیت دیگری هم وجود دارد که با جذبه از آن
برخوردارند ؛ آنها افراد خوش صحبت بی نظیری هستند.
یک شنونده دقیق و صبور بودن عاملی اساسی برای جذب کردن است . استفاده از
صدای گوش نواز و آرام صحبت کردن نیز نسبت به آنچه که دیگران نمیخواهند
درباره ی آن صحبت کنند با احساس باشید . اگر افرادی که با آن ها صحبت می
کنید ، می خواهند احساسات خود را خالی کنند ، یا فقط درباره چیزهایی صحبت
کنند ، این فرصت را به آن ها بدهید . مسلما افرادی هستند که تا ابد
درباره ی چیزهای صحبت میکنند که از نظر شما بی اهمیت و خسته کننده است.
در مواقعی که خیلی خسته اید ، نمیتوانید با جذبه باشید . بعضی افراد
دائما درباره ی مشکلات و زندگی شخصیشان صحبت میکنند . شما نمی -خواهید
به آنها بی ادبی کنید ، پس چه کار میتوانید انجام دهید ؟
معمولا دو انتخاب دارید : انتخاب اول این است که موضوع را 180 درجه تغییر
دهید و انتخاب دوم این است که سعی کنید به آنها بخندید و تحمل کنید . اما
زمانی که تصمیم گرفتید تمامش کنید ، انتخاب دیگری هم وجود دارد که نشان
میدهد فرد با جذبه ای هستید . میتوانید سوال مناسب و به جابجایی مطرح
کنید . برای مثال ، اگر رشته کلام را به دست گرفتید بحث را 180 درجه
تغییر داد و ناگهان موضوع صحبت را عوض کنید . اگر کسی سفره دلش را باز
کرد و درباره اگر به خانگی صحبت کرد، ناگهان موضوع حرف را عوض کنید و
درباره ی علاقه تان به فضا و علم نجوم صحبت کنید . راه بهتر این است که
یک تغییر 20 یا 30 درجه ای ایجاد کنید و نظرتان را درباره ی ارزیابی های
خو از گربه ها بگویید ، سپس باب گفتگو را درباره ی نمایشهای مربوط به
گربه ها باز کنید و بپرسید : « نظر شما درباره ی بهترین نمایشهای برگزیده
امسال در انجمن پرورش گربه ها چیست ؟ » یا چند خبر جالب درباره حیوانات
خانگی و دامپزشک ها را برای او بخوانید.
گفت و گو را هدایت کنید
روح واقعی گفت و گو تسلط یافتن بر گفت و گو نیست ( که در تضاد با جذبه
است ) ، بلکه هدف این است که اطمینان دهید گفت و گو با حمایت شما ،در جهت
خواسته های فرد مقابل ادامه می یابد ، به نحوی که علاقه و توجه او دائما
جلب شود.
خود را در یک موقعیت اجتماعی تصور کنید . شما تنها ایستاده اید و با یک
بشقاب غذا در یک دست و یک لیوان نوشابه در دست دیگر، سرتان مشغول کار
خودتان است . یک مرتبه کسی به سراغ شما می آید و بلافاصله درباره خودش
صحبت میکند ، « این کار را کردم ؛ فلان کار را انجام می دهم. » بهد از ده
ثانیه ، با خود فکر میکنید : «چطور میتوانم از اینجا فرار کنم ! ». حال ،
اجازه دهید همین موقعیت را تصور کنیم ، فقط با این تفاوت که این بار کسی
به سراغتان می آید و بعد از ده ثانیه شما را وادار میکند که درباره
خودتان صحبت کنید . ترجیح میدهید وقتتان را با چه کسی بگذرانید ؟ هیچ
تردیدی نیست.
درباره علاقه های فرد مقابل صحبت کنید
همه ما از صحبت درباره موضوعاتی که مورد علاقه مان است لذت میبریم ، به
خصوص زمانی کهبه نظر میرسد شنونده هم از آن لذت میبرد وقتی افراد درباره
موضوعی که برایشان اهمیت دارد صحبت میکنند ، دوست دارند درباره خودشان به
شنونده هایی که با آنها صحبت میکنند ، دوست دارند درباره خودشان به
شنونده هایی که با آنها همدردی میکنند ، چیزهای زیادی بگویند . وقتی در
یک گفت و گو شنونده هستید ، باید به دقت گوش کنید تا راه های گوناگونی را
که میتوانید در جهت هدایت گفت و گو اتخاذ کنید ، بیابید. شما باید به
دنبال راهی برای حفظ گفت وگوی فردی خود باشید ، به نحوی که دیگران را
ترغیب کنید تا هر اندازه که دوست دارند بر گفت و گو تسلط یابند.
سود دیگری که نصیب شما میشود این است که اغلب از افرادی که کمی با آنها
هم داستان هستید و افرادی که با آنها موافقید، چیزهای زیادی میتوانید
بیاموزید . ذهن باریک ، ذهن پذیرنده و به وجود آورنده رفتار محبت آمیز
فرد با جذبه است.
تکلیف خود را انجام دهید
دانش مانند قدرت لذت بخش است.
هر زمان میخواهید با کسی در موقعیت اجتماعی یا حرفه ای ملاقات کنید و برما را در سایت مي خواهم خوب زندگي كنم مي توانم خوب زندگي كنم دنبال می کنید
5 اشتباه نمایندگان بیمه در بازاریابی
ژان بقوسیان
نویسنده کتاب شکستن مرزهای فروش
اشتباه اول اشتباه دوم اشتباه پنجم منبع: مدیر سبز
1. استفاده کم و محدود از رسانههای بازاریابی
اغلب نمایندگان بیمه برای بازاریابی بیمه فقط به بازاریابی تلفنی و جلسات حضوری اکتفا میکنند. در بازاریابی بیمه میتوان حداقل از 5 رسانه متفاوت و تأثیرگذار استفاده کرد. مثلاً میتوانیم سیستم پاسخگوی تلفنی مناسبی راهاندازی کنیم و توضیحات انواع بیمهها را به صورت صوتی ضبط کنیم. مخاطب در هر ساعتی از شبانهروز میتواند تماس بگیرد و به صحبتهای ضبط شده گوش فرا دهد. بسیاری از نمایندگان حتی از کارت ویزیت خود به عنوان رسانة بازاریابی استفاده نمیکنند. معیار شخصی من برای مناسب بودن کارت ویزیت آن است که اگر کارت روی زمین افتاده باشد و کسی از آنجا رد میشود آیا به خودش زحمت خواهد داد تا کارت را از زمین بردارد. معمولاً چنین اتفاقی نمیافتد مگر آنکه روی کارت ویزیت پیشنهاد ارزشمندی داشته باشیم. مثلاً بنویسیم: برای شنیدن «7 اشتباهی که خریداران بیمه عمر مرتکب میشوند» با شماره ... تماس بگیرید و عدد 5 را فشار دهید. یا میتوانیم روی کارت ویزیت آدرس فایلی را بنویسیم که آموزشهایی رایگان درباره بیمه میدهد یا پیشنهاداتی برای صرفهجویی در هزینه بیمه ارائه میکند. رسانه مناسب دیگر میتواند فکس باشد. استفاده از فکی بسیار مقرون به صرفه است و اگر متن مناسبی تهیه شود میتواند تأثیرگذار باشد. استفاده از نامه مستقیم هم میتواند تأثیرگذار باشد. افراد در طول روز نامههای کمی دریافت میکنند و یک نامه با متنی حرفهای میتواند مورد توجه واقع شود.
2. بازاریابی یک مرحلهای
بسیاری از نمایندگان بیمه عملیات بازاریابی خود را به یک مرحله محدود کردهاند. یعنی مثلاً با فردی تماس میگیرند و در اولین تماس خود پیشنهاد خرید بیمه میدهند. اگر با این رویکرد کار کنیم بازده بسیار پایینی خواهیم داشت. بهتر است از بازاریابی چند مرحلهای استفاده کنیم و مراحل بازاریابی خود را از قبل طراحی کرده باشیم. نکته مهم در بازاریابی چند مرحلهای آن است که در اولین تماس و حتی چند تماس اول به هیچ وجه به مخاطب پیشنهاد خرید نمیدهیم و از او میخواهیم قدمهایی بردارد که برایش هیچ ریسکی ندارد. مثلاً از او میخواهیم ایمیلش را به ما بدهد تا برایش یک مقاله ایمیل کنیم. در مقاله از او دعوت میکنیم برای دریافت یک سیدی صوتی رایگان که درباره مزایای بیمه عمر است با ما تماس بگیرد. سپس در این سیدی صوتی رایگان، از مخاطب دعوت میکنیم برای یک جلسه رایگان 30 دقیقهای و صرف قهوه یا چای به دفتر ما مراجعه کند و در جلسه حضوری شاید اولین پیشنهاد را برای خرید به او بدهیم. با چند مرحلهای کردن عملیات بازاریابی، علاقهمندان به سمت ما جلب میشوند، زیرا در اولین مراحل نیازی نیست که پولی بپردازند یا متحمل ریسک شوند. آنها پس از مدتی با ما و کارمان بیشتر آشنا میشوند و میتوانند تصمیم بهتری بگیرند.
اشتباه سوم3. عدم استفاده از بیشفروشی
بیشفروشی یا upselling یک روش کلاسیک و موثر برای فروش بیشتر است. در این روش زمانی که مخاطب خرید خودش را قطعی کرد و میخواهد مبلغ آنرا بپردازد پیشنهاد دیگری میدهیم و او را ترغیب میکنیم تا خرید دیگری را هم انجام دهد. فرض کنید فردی برای بیمه شخص ثالث به ما مراجعه کرده است. وقتی مشتری میخواهد خرید خود را انجام دهد میتوانیم خرید بیمه دیگری را به او پیشنهاد کنیم. مثلاً میتوانیم یک بیمه آتشسوزی بفروشیم. معمولاً وقتی فرد حاضر به خرید شد به راحتی میتوان خدمات مکملی را با قیمت 10 درصد خرید اصلی به او فروخت. تقریباً تمام فروشندگان موبایل و دوربین دیجیتال از این روش استفاده میکنند، پس چرا ما از این روش استفاده نکنیم.
اشتباه چهارم4. قطع ارتباط پس از فروش بیمهنامه
معمولاً وقتی بیمهنامه فروخته شد، بیمهگذار را فراموش میکنیم و ارتباط خودمان را با او قطع میکنیم تا زمانی که مجدداً برای تمدید بیمه با او تماس بگیریم. اگر فردی بیمه شخص ثالث اتومبیلش را به ما واگذار کرده است، فرصت خوبی داریم تا نشان دهیم ما بهترین گزینه برای تمدید بیمهاش هستیم. همچنین مناسبترین فرد برای خرید هر نوع بیمه دیگر هستیم. بنابراین سادهترین کاری که میتوانیم انجام دهیم آن است که ارتباط خودمان را حفظ کنیم، یعنی حداقل یک بار در ماه با بیمهگذار تماس بگیریم. این تماس میتواند از طریق پیامک باشد. اگر مقدور باشد حتی بهتر است تماس تلفنی بگیریم و از او بابت خریدش تشکر کنیم و اگر نیاز به راهنمایی و کمک دارد در کنارش باشیم.
5. عدم استخدام کارکنان مناسب
کارکنان معمولی نمیتوانند ما را به موفقیتهای خارقالعاده برسانند. پس بهتر است برای استخدام افراد خارقالعاده وقت اختصاص دهیم. در استخدام به پرسیدن سؤالات کلیشهای اکتفا نکنیم. صرفاً به سابقه کار و تحصیلات توجه نکنیم. بسیارند افرادی که سابقه کار طولانی دارند و در این سالها به انجام کارهایی اشتباه با بازده پایین عادت کردهاند. بهتر است افرادی را استخدام کنیم که خوشبینتر از افراد معمولی باشند، باهوش باشند و علاقه شدیدی به یادگیری داشته باشند. اگر این سه خصوصیت در فردی وجود نداشته باشد، احتمال موفقیت بسیار کمتر میشود. بیشترین اعتراضات مردم از شرکتها و سازمانها یک برخورد نامناسب توسط یکی از کارمندان است. پس از استخدام باید برنامه آموزش مستمری برای کارمندان خود داشته باشید. سادهترین کار ممکن آن است که کتابهایی تهیه کنید و از آنها بخواهید حداقل یک ساعت در روز به مطالعه بپردازند و سپس در جلسات هفتگی به تبادل نظر بپردازید. قدرت کارمندان را دست کم نگیرید. آنها میتوانند کارتان را متحول کنند و همچنین میتوانند تمام زحمات شما را به باد بدهند!
برچسب : نویسنده : كيومرث توكل life-success بازدید : 115
برچسب : نویسنده : كيومرث توكل life-success بازدید : 103
برچسب : نویسنده : كيومرث توكل life-success بازدید : 127
30. اگر همه رتبههای اول را دیگران قبضه کردهاند موضوع جدیدی را پیشنهاد کنید که رتبه اول آن مال شما باشد.
31. اول بودن در ارائه هر محصول یا خدمتی را بدون پشتوانه مالی آغاز نکنید چراکه پول تنها امکان رواج یک ایده جدید در بازار است. نبوغ شما هر چه باشد برای ترویج و گسترش به پول نیاز دارد.
32. اول بودنی را انتخاب کنید که مطلوب و مقبول بازار باشد و هر اول بودنی به موفقیت منتهی نمی شود.
33. شعار «همیشه حق با مشتری است» را شنیدهاید لطفاً آنرا باور کنید. چون جرأت کرده و در این بازار ما را برای خرید انتخاب نموده است.
34. پیرو پیشنهاد 35 یادآور میشوم بحث و جدل و اثبات حقانیت در هر شرایطی نادرست و اشتباهی جبران ناپذیر است و در مذاکرات فروش یعنی پایان همه چیز.
35. در تبلیغات خود ذهنها را هدف قرار دهید شما هنگامی به نتیجه می رسید که نام یا علامت مورد نظر خود را در ذهنها ماندگار کنید و نه ویترینها و تابلوهای درخشان خیابان.
36. دستکاری ذهنها ممنوع: اگر کلمهای یا علامت تجاری را برای یک محصول خاص جا انداختهاید از آن کلمه برای محصولاتی متفاوت استفاده نکنید. رشتههای متفاوت نامها و علائم متفاوت میخواهد.
37. تخصصی تولید کنید و تخصصی بفروشید. آچار فرانسه نباشید که فقط به درد پیچهای دم دست و پیشپا افتاده بخورید . هنگامی که سعی میکنید برای همه مفید باشید نهایتاً به درد هیچ کس نمیخورید.
38. مردم باید شما را با مهارت و تجربهای خاص بشناسند آنرا هوشمندانه انتخاب کنید و به مردم معرفی نمائید.
قبل از رفتن به ادامه مطالب اینجا را کلیک کنید
48. به هر دلیل اگر بدقولی کردید به دروغگویی متوسل نشوید.
برچسب : نویسنده : كيومرث توكل life-success بازدید : 128
برچسب : نویسنده : كيومرث توكل life-success بازدید : 109
برچسب : نویسنده : كيومرث توكل life-success بازدید : 117
مشتریان رفتار خرید خود را با تغییر شرایط اقتصادی( رونق به رکود و بالعکس) تغییر میدهند. نیروهای فروش اگر به دنبال موفقیت در هر دو محیط هستند باید رویکردهای فروش خود را تغییر دهند.
در شرایط رکود اقتصادی، ترس و تعویق در خرید گریبانگیر بسیاری از مشتریان است. نیروهای فروش به دلیل آن که بازارها دچار افول هستند و شرکت ها به اهداف درآمدی فروش دست پیدا کردهاند، بهطور ناخواسته مشتریان را تحت فشار قرارداده و موجب تشدید ترس از خرید آنها میشوند. بدون شک مشتریان امروز بسیار تغییرپذیر بوده و رفتار خریدشان به طور چشمگیری در حال تغییر است. بعضی از مواردی که فعالیت فروشندگان را در شرایط رکود سختتر میکند عبارتاند از:
هنگامی که بودجه مشتریان محدود است، آنها ترس بیشتری از اتخاذ تصمیم نادرست دارند.
تاکید مشتریان بیشتر بر روی قیمت بوده و از فروشندگان مختلف قیمت را استعلام میکنند.
در شرایط رونق اقتصادی، مشتریان تنها درباره نرخ بازگشت سرمایه سوال میکنند، درحالی که در شرایط رکود، مشتریان در پی اثبات ادعای فروشنده هستند.
تصمیمهای خریدی که پیش از این توسط مسئول خرید به تنهایی اتخاذ میشد، اکنون به وسیله کمیتههای خرید یا سطوح بالاتر سازمان گرفته میشود.
مشتریان بیشتر از گذشته تمایل دارند که پیش از خرید محصول، آن را آزمایش کرده و منافع منتج از آن را مورد ارزیابی قرار دهند.
به آنچه که فروشنده میگوید کمتر اعتماد میکنند و تمایل بیشتری به کسب اطلاعات از طریق طرف سوم یا منابع اطلاعاتی دارند.
استفاده از راهبردهای چهارگانه مور
با درنظر گرفتن سه دسته کلی مشتری ( یعنی مشتریان فعلی، مشتریان ازدست رفته و مشتریان بالقوه) میتوان چهار نوع راهبرد مختلف را جهت افزایش فروش مطرح کرد.
1. حفظ و نگهداری مشتریان فعلی
در شرایط رکود و رونق بازار، شرکتها باید از مشتریانی که با آنها دارای روابط تجاری هستند حفاظت و نگهداری نمایند. از دست دادن چیزی که داریم بسیار رنجآورتر از چیزی است که تاکنون آن را نداشتهایم. دلیل دیگر برای حفظ مشتریان فعلی این است که احتمال آنکه مشتریان فعلی خرید خود را تکرار کنند 25 برابر بیشتر از مشتریانی است که تاکنون هیچ گونه خریدی از شما انجام ندادهاند.
بررسی دورهای مشتری
یکی از نکات کلیدی ومهم در حفظ مشتریان، برقراری جلسات دورهای با تصمیم گیرندگان، تاثیرگذاران و افراد کلیدی در سازمان خرید است. اگر به عنوان یک نیروی فروش، بیشتر از ششماه با مشتریان ارتباط نداشته باشید دیگر نباید به آنها بهعنوان مشتری بالفعل نگاه کنید. بهعنوان بخشی از راهکار حفظ و نگهداری باید با هریک از مشتریان خود حداقل سالی دوبار در تماس باشید. برای مشتریان مهمتر، چهار بار در سال و برای مشتریان رتبه A (مشتریانی که بهصورت بالفعل و بالقوه حجم بالایی از فروش را تشکیل میدهند) حداقل ماهی یکبار و گاهی اوقات بیشتر در تماس باشید.
استفاده از راهکار مدیریت تاثیر
استفاده از ابزارهایی مانند: ملاقات چهره به چهره، برنامه های تفریحی، تماسهای تلفنی، نامهها و کارتهای تبریک و غیره راهکار مدیریت تاثیر را تشکیل میدهند. فروشندگان حرفهای تماسهای بیشتری را از طریق کانالهای مختلف با مشتریان برقرار میکنند. آنها همچنین دارای یک برنامه فصلی هستند که در آن تماسهایی که باید گرفته شود و اهداف این تماسها مشخص شدهاست.
2. فروش جدید
فروشندگان باید به دنبال شناسایی و سوژهیابی مشتریان جدید جهت توسعه فروش باشند. یکی از راههای توسعه فروش، توصیهها و معرفیهایی است که از سوی مشتریان صورت میگیرد. تحقیقات نشان داده است اگر بدون معرفی و روابط با سوژهها تماس بگیرید تنها 2 درصد امکان صحبت کردن با آنها وجود خواهد داشت. اگر ارجاع داده شوید شانستان تا 20 درصد افزایش مییابد و درصورتی که توصیه شوید احتمال موفقیت تا 60 درصد افزایش پیدا می کند. بنابراین از مشتریان قدیمی بخواهید که شما را به همکاران یا سازمانهای دیگر جهت فروش معرفی کنند. هنگامی که مشتری از نتایج کالا یا خدماتتان رضایت دارد یا کاری را برای مشتری انجام میدهید که منجر به خشنودی او میشود، بهترین زمان برای ارائه درخواست توصیه است.
3. بهبود روابط اولیه
به سوی مشتریان اولیه برگردید و با آنها ارتباط برقرار کنید. این مشتریان با شرکت، محصولات و فرایندهای سفارشدهی آشنا هستند، بنابراین نسبت به مشتریان جدید، زمان کمتری برای پیگیری و سازماندهی امور از سوی شما میطلبند. اگر ایشان ارتباط خود را با شما قطع کردهاند دلیل آن میتواند نارضایتیها و رنجشی باشد که شرکت مسبب آن بوده است. البته عدم رضایت تنها عامل قطع ارتباط مشتریان با شرکت نیست گاهی دلیل آن ارائه پیشنهادات قیمتی پایینتر از سوی رقیب و یا ارائه محصولی است که در موقعیت زمانی خاص به نیازهای مشتری نزدیکتر است.
4. توسعه روابط موجود
چهارمین و آخرین راهبرد جهت رشد درآمد، علیالخصوص در شرایط رکود، توسعه روابط با مشتریان فعلی است. نزدیک شدن به مشتریان فعلی با وسواس و دقت زیاد به منظور شناسایی و بهره برداری از فرصت ها از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر به اهداف فروش دست پیدا نکردید، این موضوع میتواند نشاندهنده آن باشد که نتوانستید از یکی از سه روش توسعه روابط استفاده نمایید. این سه روش عبارتاند از:
فروش حجم بیشتری از محصول به خریدار فعلی.
فروش همزمان محصولات اضافی و مرتبط با محصول اصلی (مکمل) به مرکز خرید فعلی.
فروش محصول به مراکز خرید مختلف در یک شرکت (بخشها و زیرمجموعههای دیگر شرکت). همچنین توصیههایی که درون همان شرکت به بخشهای دیگر صورت میگیرد که به مراتب آسانتر و کمهزینهتر از حضور در سایر شرکتهاست که رقبا نیز وجود دارند.
برچسب : نویسنده : كيومرث توكل life-success بازدید : 136